بيماری لنف ادم ميتواند خود يك بيماری باشد و يا ميتواند عارضه يك بيماری باشد. لنف ادم به تجمع مايه سرشار از پروتئين كه نامش لنف هست در هر كجای بدن گفته ميشود. غدد لنفاوی اگر دچار اختلال شود، اين بيماری ميتواند ظهور و بروز مختلفی داشته باشد. در قسمتهای مختلف بدن غدد لنفاوی وجود دارد. در ناحيه ابدومينال يا شكم، كشاله های ران، كنار ستون فقرات، مچ پا، پشت زانو و قسمتهای مختلف ديگر بدن اين غدد وجود دارد. به طور كلی ميتوان گفت سيستم ايمنی بدن را اين غدد كنترل ميكنند. و اگر به هر دليلی آسيب ببينند نوع بيماری ظهور و بروز متفاوتی خواهد داشت. بيماری لنف ادم يا اوليه است يا ثانويه. لنف ادم اوليه آنهايی است كه بعد از تولد يا در نزديكی زمان تولد و حتی در سن بلوغ، يا در طول بارداری خانمها يا بعد از زايمانشان ممكن است خودش را نشان دهد. اين نوع برای افرادی است كه اختلال ساختاری دارند. يعنی به صورت ژنتيكی اين مشكل در آنها وجود داشته است و در يك زمان خاص خود را نشان داده. اما لنف ادم ثانويه علتهای مختلف ديگری ميتواند داشته باشد. از تصادفات، شكستگی ها و تروماها تا سرطان ها كه شايع ترين آن بعد از سرطان هست. امروزه در دنيا بالاترين آمار لنف ادم مربوط به سرطان سينه در خانمهاست. چرا كه ممكن است در جراحی، غدد لنفاوی زير بغل درگير شده باشند و يا در حين جراحی، پزشك مجبور ميشود بخاطر سلامت بيمار و كمك به افزايش طول عمر بيمار، غدد لنفاوی را از زير بغل خارج كنند. وقتی اين اتفاق بيافتد، پمپ اصلی كه در آن قسمت جريان را در دست انسان هدايت ميكند ديگر وجود ندارد. برای مثل ميتوان گفت اگر يك سينك ظرفشويی را در نظر بگيريم، وقتی راه سينك بسته ميشود برای عبور دوباره جريان آب بايد ابتدا آنچه راه سينك را بسته خارج كنيم و يا تلمبه بزنيم كه راه سينك باز شود. اين غدد هم كار همان تلمبه را انجام ميدهند. وقتی در حين درمان سرطان كه گفته شده شابع ترين آن سرطان سينه است چه حين عمل جراحی و چه حين شيمی درمانی اين غدد آسيب ببينند كه معمولا نيز اتفاق به وقوع می پيوندد، ميگوييم بيمار دچار لنف ادم ثانويه شده است. انجمن بين المللی لنفولوژی آمريكا در سال 2013 در يك گردهمايی علمی بزرگ بررسی نموده و فهميده دو عامل خطر وجود دارد. يكی برداشتن غدد لنفاوی است چه زير بغل، كشاله ران يا هر قسمت از بدن كه جراح مجبور شده باشد اين غدد را خارج كند و يا در حين راديوتراپی بخاطر برقی كه ميزنن آسيب ببيند و عامل دوم چاقی است. چاقی در لنف ادما عامل بسيار خطرناكی است. در واقع چاقی ميتواند عامل يك بيماری يا عامل خطر يك بيماری باشد. سوابق نشان ميدهد كه چاقی عامل ريسك فاكتور برای سرطان است. اگر بخواهيم نگاه پيشگيرانه و دقيقتری به موضوع داشته باشيم بايد اينگونه راهنمايی كنيم كه اگر فردی مبتلا به كانسر هست، از همان ابتدا مراقبت كند كه اضافه وزن نداشته باشد. براي پيشگيری از سرطان هم بايد مراقبت نموده و جلوی اضافه وزن خود را بگيرند. در واقع چاقی هم ميتواند عامل ايجاد لنف ادم و هم ميتواند عامل تشديد اين بيماری باشد.

درمان لنف ادم:

اين بيماری در اصل 30 سال هست كه پيرامون آن تحقيقات انجام شده تا بهتر شناسايی و درمان شود. درمانهای مختلف تحقيقاتی از جمله جراحی، ليزر درمانی(اين ليزر با ليزر زيبايی متفاوت است)، جراحی های سلولی و مولوكولی و … كه اغلب اينها در فاز تحقيقاتی است. در حال حاضر درمان استاندارد شده دنيا درمان احتقان زدايی تركيبی است. اين درمان شامل چند مرحله بوده كه عبارتند از

1) بر اساس اينكه در كدام نقطه بدن غدد لنفاوی سالم وجود دارد، تلاش ميكنيم آن را درناژ نماييم.

2) سپس مسيری كه اشكال پيدا نموده را منوال انجام ميدهيم تا به سمتی كه غدد لنفاوی سالم وجود دارد، هدايت شود. در واقع ما به صورت مصنوعی پمپاژ را در بدن فعال ميكنيم.

3) به جهت اينكه اين پمپاژ و جريان عروق لنفاوی باقی بماند يك بانداژ چند لايه مخصوص انجام ميدهيم. (لازم به ذكر است اين بانداژ با بانداژ ارتوپدی متفاوت بوده و متاسفانه هنوز در ايران به تكنولوژی توليد اين بانداژ نرسيده ايم، بانداژ با بانداژ ارتوپدی سبب آسيب و مشكلات بعدی برای بيمار ميگردد) در واقع بانداژ به گونه ای طراحی شده كه مسير پمپاژ را نگه ميدارد.

درمان اين بيماری در دو فاز انجام ميگيرد. فاز اول درمانی است كه زير نظر پزشك انجام ميشود. و فاز دوم آموزشی است كه به بيمار ارائه ميشود تا با راه های مراقبتی بتواند روند بهبود خويش را سرعت بخشد. مثلا در حين انجام درمان به بيمار ورزشهای مخصوصی آموزش داده ميشود كه بايد بيمار آن را انجام دهد. اين ورزشها در جهت بهبود بيماری بسيار تاثيرگذار است.

البته نبايد فراموش كرد اين بيماری درمان قطعی ندارد اما بايد آن را كنترل كرد. كنترل آن هم برای سلامت زندگی كردن بيمار بسيار اثرگذار خواهد بود. (چيزی شبيه ديابت و فشار خون)

بسياری از بيماران لنف ادم يك مشكل بزرگ دارند. معمولا زنانی كه دچار اين مشكل ميشوند علاقه ندارند كسی از بيماری آنان مطلع گردد. اين سبب ميشود اين افراد بيماری خود را حتی گاهی از فرزندان خويش نيز پنهان كنند. اما اين بيماری به علت ايجاد درد و تورم در بدن نهايتا سبب ميشود نزديكان بيمار متوجه اين معضل شوند. اقدام دير بيمار برای درمان معمولا برگرفته از همين امر است. بايد اضافه كرد اين بيماری با توجه به علائمی كه در بدن ايجاد ميكند، سبب كاهش كيفيت زندگی و اعتماد به نفس و سرخوردگی بيمار ميشود. پس نبايد در بدو شروع آن را پنهان نموده و از درمان آن صرف نظر كرد.

دارو:

در انجمن لنفولوژی جهانی و در تمامی رفرنس های اصلی درمان اين بيماری اين نكته قيد شده است كه تا امروز هيچ دارو و درمان قطعی برای لنفولوژی كشف نشده. ممكن است همكاران لنفولوژيست و يا پزشكان قلب و عروق داروهايی تجويز كنند كه باعث دفع آب بدن ميشود در واقع آنان سعی دارند با اين حركت تورم ايجاد شده را كاهش دهند. اما اين روش اصلا درست نبوده و اتفاقا بايد جريان آب خوبی در بدن بيمار شكل بگيرد. ترجيح متخصصين اين حوزه به راه اندازی جريان لنف در بدن هست. پزشك بايد سعی كند متابوليسم پايه بدن حفظ شود. پس بهتر است با درمانی كه گفته شد و آموزش هايی كه بيماران برای نحوه صحيح برخورد با بيماری دريافت ميكنند و حتی منیپولیشنهايی كه برای بيمار انجام بگيرد. چه به صورت دستی و چه با استفاده از دستگاه های مختلف. تا اين درد كمتر و ورم بهتر شود. وقتی اين اتفاق به وقوع بيپوندد، اين افراد خيلی سريع به زندگی عادی خود برميگردند.

مدت درمان:

فاز اول درمان تقريبا و روی كاغذ 21 جلسه به طول می انجامد. اين فاز توسط پزشك و تيم درمان آموزش ديده انجام می شود.

فاز دوم هم توسط خود بيمار انجام می پذيرد تا به شرايط نرمال بازگردد. البته بايد در اين مدت هم تحت نظر پزشك باشد.

طب ايرانی-سنتی:

در طب فراگير در ميان كشورهای پيشرفته همزمان با استفاده از طب رايج، درمان های سنتی نيز استفاده می گردد. خوشبختانه در طب سنتی ايرانی نيز گنجينه علمی و فرهنگی عظيم و غنی وجود دارد. البته نياز به بررسی، تحقيقات و علمی شدن مباحث هست.

مثلا در حوزه لنف ادم در حال حاضر به عنوان متخصص طب ايرانی-سنتی و لنفولوژيست، در حال تست يك داروی موضعی هستيم. دارويی كه قابليت استفاده خوراكی هم دارد. ان شاالله وقتی به صورت كامل دارو مورد بررسی و آزمايش قرار گرفت، نتيجه كار را به صورت علمی گزارش خواهيم داد.

اما بايد توجه داشت كه بيمار نبايد بدون نظر متخصصی كه تحت درمان او قرار دارد و بدون در نظر گرفتن شرايط حاصله از بيماری، دست به خود درمانی زده و يا با مشورت اطرافيان و غير متخصصين صرفا به اين جهت كه با خواص برخی از گياهان دارويی آشنايی دارند، شروع به مصرف دارويي نمايد.

برای نمونه از اتفاقاتی كه اين بيماران احتمالا برايشان رخ خواهد داد، ايجاد افسردگی است. ممكن است بيمار به سفارش اطرافيان در زمان شيمی درمانی به جهت كاهش ناراحتی اعصاب و افسردگی شروع به مصرف گل گاوزبان نمايد. امروزه طی برخی تحقيقات و مقالات منتشر شده بنظر ميايد كه گل گاوزبان هرچند ممكن است بسته به منطقه كاشت و پرورش تفاوتهايی داشته باشند اما به هر جهت سبب از بين رفتن اثرات مثبت شيمی درمانی ميشود.

پس بايد مراقبت نماييم چرا كه ظرافتهايی در داروهای گياهی وجود دارد كه اگر كسی اين ظرافتها را نداند ممكن است به اطرافيان و بيماران آسيب وارد كند. نبايد با اين تصور كه داروی گياهی هيچ عارضه ای ندارد، از گياهان دارويی استفاده كنيم.

از قضا بسياری از داروهای امروزی نيز پايه و اساس گياهی دارند اما هم آن گياه و هم داروهای توليدی ميتوانند عوارض جبران ناپذيری داشته باشند. بالاخص برای افرادی كه دچار بيماری های زمينه ای هستند. امروزه در دنيا پزشكی بر اساس ويژگی هار فرد بسيار مطرح هست. يعنی شما گاهی حتی نميتوانيد تجويز مشابهی برای دو نفر داشته باشيد كه از يك بيماری يكسان رنج ميبرند.

در طب سنتی ايرانی نيز همين قانون حكم فرما بوده، از قديم گفته اند كه بر اساس مزاج، تيپ شخصيتی و … بايد برای بيمار روش درمانی مشخص نمود.

پس شرايط درمان برای هر شخص متفاوت بوده، پزشك بايد يك شرح حال كامل و دقيق از بيمار همانند وضعيت بيماری، پيشنيه سلامتی، بيماری های زمينه ای فرد و … را داشته باشد تا بتواند هر گونه درمانی را برای وی تجويز نمايد.

فهرست